برچسب : تنهایی,تنهایی,از تنهایی میترسم,تنهایی,دوری, نویسنده : هیچکس mah-tanha بازدید : 253
با توام....
با تویی که در حال نگریستن به چشمان گریان منی!
..............................................گریه هایم را باور می کنی یا نه؟
با تویی که تنهایی مرا می بینی و سخنی نمی گویی!
....................................................تنهایی مرا باور می کنی یا نه؟
با تویی که عشق من را لمس کرده ای و بی تفاوتی !
......................................................عشق مرا باور می کنی یا نه ؟
با تویی که رویاهایم سرشاراز با تو بودن است و تو..
....................................................رویا هایم را باور می کنی یا نه؟
با تویی که شاید روزی
___گریه هایم را -تنهاییم را - عشقم را - رویایم را
_____________________________ باور کنی
آری با تو هستم...
ای شیرین ترین رویا یم و ای کسی که در تنهایی منی و
ای عشق ابدی من و ای تنها دلیل گریه هایم....
من تو را دوست دارم اگرچه تو این را باور نمی کنی
به آسمون ماه تنها خوش اومدین...
برچسب : با تو هستم,باتو,باتو,باتو,باتو,باهاتم,باهاتم,میمونم باهات, نویسنده : هیچکس mah-tanha بازدید : 185
امروز روز دیگری است
روز دیگری بعد تو برای من که فرقی ندارد با تو بی تو!!!
من فقط به دنبال آرامشم
شاید با تو نداشتم یا کمی ... در بعضی لحظات !
و شاید تو اصلا نداشتی؟!
دیگر فرقی نمی کند
فقط آن زمان جرات گفتنش را نداشتم اما امروز جرات نوشتنش را هم بیدا کردم
چون دیگر نیستی!
وقتی نیستی فکر کردن دربارت بهتر
راحت می نویسم فکر میکنم می خندم و....................
من دوست داشتم اما نه اون قدر که تو میخواستی واسه همینم نتونستم دوام بیارم!!!
تو چه باشی چه نباشی آسمان همین رنگ است روزها همین روز هستند
مردم _ خیابان _ کوچه_ آره حتی کوچه ای که چه با ما چی بی ما همیشه آفتابی ست.
میدونی.........
من دوست داشتن تو رو می برستیدم
اما اون زمان _زمان مناسبی برای دوست داشتن نبود
من تو زندگی همیشه دنبال بعد از دوست داشتنم بعد از دوست داشتن اما تو !!!
توی آن موندی و تقلا نکردی چرا؟؟؟؟
بگذریم که دنیا از ما گذشت !!!
اما امروز من منتظر چیز غریبی نیستم من منتظر طلوع فردا هستم
فقط فردا بدون تو چون میدونم
درست تر!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
به آسمون ماه تنها خوش اومدین...برچسب : نویسنده : هیچکس mah-tanha بازدید : 175
فرشتگان روزي از خدا پرسيدند :
بار خدايا تو كه بشر را اينقدر دوست داري غم را ديگر چرا آفريدي؟ خداوند گفت : غم را بخاطر خودم آفريدم چون اين مخلوق من كه خوب مي شناسمش تا غمگين نباشد به ياد خالق نمي افتد
برچسب : نویسنده : هیچکس mah-tanha بازدید : 192
دلم گرفت ای هم نفس
پرم شکست تو این قفس
تو این غبار . تو این سکوت
چه بی صدا . نفس نفس
از این نامهربونی ها
دارم از غصه می میرم
رفیق روز تنهایی .
یه روز دستاتو می گیرم
تو این شب گریه می تونی
پناه هق هقم باشی
تو ای همزاد همخونه
چی میشه عاشقم باشی؟
دوباره من دوباره تو
دوباره عشق . دوباره ما
دو هم نفس . دو هم زبون
دو همسفر . دو همصدا
تو ای پایان تنهایی
پناه آخر من باش
تو این شب مرگی پاییز .
بهار باور من باش
بذار با مشرق چشمات .
شبم روشنترین باشه
میخوام آیینه خونه
با چشمات همنشین باشه
دلم گرفت ای هم نفس
پرم شکست تو این قفس
تو این غبار . تو این سکوت
چه بی صدا . نفس نفس
برچسب : نویسنده : هیچکس mah-tanha بازدید : 250
از هیاهوی وازه ها خسته ام
من سکوتم را ارواق سپید اموختم
ایا سکوت روشن ترین واژ ها نیست
تا چشم گشودم از چشم زندگی افتادم
شبی شاید همین امشب
زیر نور یک واژه خواهم نشست
و نام خونسرد معشوقه ام را
بر حواس پنج گانه ام خال خواهم کوفت
و هم زمان پایین اخرین برگ افتاده
خاطراتم را خواهم نوشت
به آسمون ماه تنها خوش اومدین...
کسی دیگر نمی کوبد در این خانه ی متروک ویران را
کسی دیگر نمی پرسد که چرا تنهای تنهایم
و من چون شمع میسوزم و دیگر هیچ چیز از من نمی ماند
و من گریان و نالانم و من تنهای تنهایم
درون کلبه ی خاموش خویش اما
کسی حال من تنها نمی پرسد
و من دریای پر اشکم که طوفانی به دل دارم
درون سینه ی پر جوش خویش اما
کسی حال من تنها نمی پرسد
و من چون تک درخت زرد پاییزم
که هر دم با نسیمی می شود برگی از او جدا
و دیگر هیچ چیز از من نمی ماند...
به آسمون ماه تنها خوش اومدین...
برچسب : تنهام,تنهام,تنهام,تنهای تنها,تنهای تنها,گریان,گریان,نالان,هیچ کسی,هیچ کسی, نویسنده : هیچکس mah-tanha بازدید : 202
بین رویاهای هر شب جستجویت می کنم
گل عشق منی هر لحظه بویت می کنم
برگ برگ خاطراتم را خزان بر باد داد
ای بهار باغ رویا آرزویت می کنم
یک بغل شعر و غزل را از نگاهت چیدم و
این غزلها را فدای آرزویت می کنم
سبز در رویایم امشب گر شوی ای صبح جان
با دل رنجیده ی خود رو به رویت می کنم
دوستت دارم ولی من با تمام قصه ها
خویش را قربان یک تار مویت می کنم
لایقت شاید نباشد لیک یک شب عاقبت
آبرویم را فدای آبرویت می کنم
به آسمون ماه تنها خوش اومدین...
دلم گرفته
دلم عجیب گرفته است
و هیچ چیز،
نه این دقایق خوشبو، که روی شاخه ی نارنج می شود خاموش،
نه این صداقت حرفی، که در سکوت میان دو برگ این گل شب بوست
نه هیچ چیز مرا ازهجوم خالی اطراف نمی رهاند
و فکر می کنم
که این ترنم موزون حزن تا به ابد
شنیده خواهد شد.
به آسمون ماه تنها خوش اومدین...
تو چه سحر انگیزی
مثل جادوی خیال
آبشاری زلطافت هستی
از نگاه تو طراوت جاریست
تو برازنده تر از مهتابی
در فُروغت سوزیست
که کند تُند تپش های دل تنهایم
چشم من در افق روشن یک عشق ترا میبیند
همچنان زُهره در این تیره سپهر
میدرخشی به کویر دل من
نو تو بارقهی امید است
شاید این گردش چرخ
بازی تازهای آغاز کند
وبه فردا روزی
که نه نزدیک ونه دور
بنشاند من وتو را لب رود
تا بخوانیم دو همدل باهم
قصهی عاشقی وشعر وسُرود
من به فردا روزی
صورت ماه ترا می بینم
بوسهای از لب عنابی تو میچینم
من ورویای قشنگ
آه ای چرخ درنگ
بر رُخ فردا روز
دیدهام را تو مبند
برچسب : نویسنده : هیچکس mah-tanha بازدید : 179